فصل پنجم
Gul Ahmad Yama
Affiliated with NASA
Armstrong Research center
Faculty member
من فصل پنجم سالم
مرا در تقویم حیاتم بخوانید!
من بهار نیستم
ای بهارم
که هستی ام ازتو
جاودانه سر سبز است.
من ازگرمای تابستان نمیگویم
که من گرمی ام را
ازعشق تو
چه با شکوه گرفته ام.
من خزان را باور ندارم
که با رنگ طلایی اش
باغ را ازبرگ تهی می کند
وچمن را از سبزه.
من اززمستان
برف را دوست دارم.
من که برف را بنگرم
سرما فراموشم میشود.
من ازریزش برف
لذت میبرم.
من فصل پنجم سالم
مرا در تقویم حیاتم
بخوانید.
من بهاررا در خود دارم
من تابستان را در خود دارم
من خزان را در خود دارم
من زمستان را در خود دارم.
من در سیصدوشصت وپنج روز عادی سال وسیصد وشصت وشش روزسال کبیسه هستی دارم.
من ازجملۀ گپهای عجیب وغریب منجمی که دوستم است؛دریافته ام که:
من فصل پنجم سالم.
اوروزی گفته بودکه:
بهار در نوزده دلو می آید.
من به یاد دارم که او در گفته اش اصرار میکرد ودهها دلیل می آورد.
من با تعجب به اومیدیدم ودر دلم میگفتم که دیگران گفته اند:
بهار در اول حمل می آید.
اما بهارمن در بیست ونه دلو به دنیا آمده.
من منجم نیستم که می گفتم:
آری،
ای مردم
بهار در بیست ونه دلو به دنیا می آید.
دربارۀ تابستان چه بگویم که همه گرمی وحرارت است.
دربارۀ خزان گفته ام.
دربارۀ تابستان نوشته ام.
من فصل پنجم سالم
اما در تقویمهای رسمی
در سیصد وشصت وپنج روز سال عادی وسیصد وشصت وشش روز سال کبیسه من گنجانیده نشده ام.
فقط منجمی که میتواند سیصد وشصت وپنج روزسال عادی را به صورت عمودی وافقی ومایل بسازد؛میتواند فصل پنجم رابخواند!
منجمی که من می شناسم ؛گاهی ازین کارها می کند؛
اما هیچگاه از فصل پنجم سخن نگفته است.
او درمیان سخنهای عجیب وغریبش گاهی به عدد پنج زیاد اهمیت میدهد
ولی
از فصل پنجم تا کنون سخن نگفته است.
شاید
روزی
شاید
شبی
شاید سحرگاهی
شاید
شامی
یا عصری
او به تقویم هایش
به جدولهایی که بسیاری از چیزهایش را
جز خودش کسی نمیداند
بنگرد
و دریابد که فصل پنجمی هم هست.
اما
این منم که میگویم
من فصل پنجم سالم
مرا در تقویم حیاتم
بخوانید
مرا دریابید!
بهار درمن است
تابستان در من است
خزان در من است
زمستان در من است.
ای منجم!
تقویم حیاتم را
بخوان
مرا دریاب!
تا در تقویمت
فصل دیگری
بیفزایی
وحیات را
درمیان جدولهایت
سرازنو
به تشریح
گیری!
من فصل پنجم سالم
مرا در تقویم حیاتم
بخوانید!
Facebook
Twitter
Instagram